از سالها پیش لابهلای یادداشتهایش داستانی را درباره امام جواد(ع) نگه داشته و منتظر فرصت مناسبی برای نگارش آن بوده است. در این لحظه به یاد آن داستان میافتد و در دل میگوید «بالاخره زمانش فرا رسید» و اینجا نقطه آغاز نگارش رمان «مرا با خودت ببر» میشود. رمانی که به قلم حجتالاسلام «مظفر سالاری» نوشته شده تا او سهگانه ارزشمند خود را تکمیل کند. حالا پای گفتوگو با این نویسنده نشستهایم تا مروری بر فعالیتهای او در این سالها داشته باشیم.
سختیهای دوچندان داستاننویسی مذهبی
حجتالاسلام سالاری که سالها تجربه نویسندگی برای گروههای سنی مختلف را دارد از سختیهای این کار برایمان میگوید: «داستاننویسی عرقریزی روح است و کار بسیار سختی است. مرکب ما خون ماست و ما از جوهره حیاتی خود برای نوشتن استفاده میکنیم. اصولاً داستاننویسی به صورتی که برای مخاطب جذاب باشد کار سختی است. در حوزه دین این امر سختتر هم میشود و ممکن است با خواندن داستان، فردی از دین فاصله بگیرد؛ درنتیجه این کتابهای داستانی باید سازندگی داشته باشند نه تخریب. وقتی کار به روایت زندگی معصومین(ع) میرسد سختتر از همیشه میشود و به همین دلیل بسیاری از نویسندگان که قلم خوبی هم دارند سراغ این موضوعات نمیروند.
او ادامه میدهد: «علاوه بر ضرورت توجه به این نکات باید در مقام نگارش هم به نحو احسن از ترفندها و شگردهای داستاننویسی استفاده کنیم. کتاب باید از حیث داستان هم قوی باشد. علاوه بر آن من هم تلاش میکنم از چاشنیهایی مانند طنز و عشق استفاده کنم و بیتردید موفقیت در همه این موارد بدون استعانت از ائمه(ع) ناممکن است».
او در ادامه با آرامش و رضایتی که در چهرهاش نشسته، میگوید: «من پیش از نوشتن به خود ائمه(ع) متوسل میشوم، چون در زمان شروع میدانم تجربیات و دانستههایم اندک و کاری که باید انجام دهم، کار بزرگی است. امیدوارم نتیجه آن، مورد نظر امام رضا(ع) و جوادالائمه(ع) قرار گیرد و کار را با رأفت و بزرگواری خود بپذیرند».
️امام رضا(ع) خودش مزد کارم را داد!
سالاری که قلم خود را وقف ائمه(ع) کرده، در بهرهمندیاش از الطاف این خاندان میگوید: «ائمه(ع) ما آنقدر مهرباناند که اگر کسی برایشان کاری انجام دهد، به نحو بسیار بهتری جبران میکنند. از سالهای گذشته همیشه شاهد بودهام اگر کسی برای حضرت رسول(ص) و خاندان مطهرش نوشته، به زیبایی تأثیرات را در زندگی خود دیده است».
او برایمان خاطرهای از کرامت امام رئوف(ع) در زندگیاش نقل میکند: «به خاطر دارم حدود ۳۰سال پیش یکی از آشنایان به من سفارش نوشتن مطلب کوتاهی درباره امام رضا(ع) به مناسبت میلاد ایشان داد تا در شمارگان بالا برای تبلیغ در شهرستان ایرانشهر ببرد. پس از پایان کار، پاکتی حاوی مبلغ پولی برایم آورد. من قبول نکردم و گفتم این کار را به نیت خود آقا کردم و بابت آن پولی نمیخواهم. این پول را هم برای تبلیغ در همانجا استفاده کنید. چند روز گذشت و روحانی جوانی در خانه ما را زد. او را نمیشناختم. مبلغی دقیقاً ۱۰برابر آن پول را به من داد و گفت هدیه امام رضا(ع) است. این است که میگویند اگر کسی خدمت صادقانهای برای ائمه(ع) کند، گاهی به صورت ملموس در دنیا برایش جبران میکنند و گاهی به صورت خیرات و برکات در زندگیاش وارد میشود».
او ادامه میدهد: «وقتی از طرف بهنشر سفارش نوشتن کتابی درباره حضرت جوادالائمه(ع) شد، احساس کردم از طرف خود حضرات دعوت شدهام این کار را انجام دهم.
در زمان نگارش هم همیشه همراهی و کمک این بزرگواران را کنار خودم حس کردم. نوشتن درباره ائمه(ع) به انسان حس شادی و رضایت بودن در صراط مستقیم را میدهد. بالاترین حس هم برای انسان این است احساس کند به ائمه(ع) نزدیک است و ایشان هوای او را دارند و او را به عنوان خادم خود میدانند. فکر میکنم سعادت هم چیزی غیر از این نیست».
رشد نهال ایمان با خواندن و نوشتن درباره ائمه(ع)
نویسنده رمان «مرا با خودت ببر» نوشتن درزمینه ائمه اطهار(ع) را سبب شناخت و معرفت بیشتر درباره خاندان عصمت و طهارت میداند و میگوید: «مسلماً نوشتن درباره امام رضا(ع) و جوادالائمه(ع) سبب شناخت بیشتر از این دو بزرگوار شده است. شناخت، معرفت و ایمان در انسان مانند یک نهال است که کمکم رشد میکند و به یک درخت تناور تبدیل میشود. نحوه رشد این نهال به دست ماست. مطالعه، پژوهش، عبادت، خودسازی، توکل، توسل، انجام کارهای شایسته و... سبب میشود این درخت بهخوبی تغذیه شود و به شایستگی رشد پیدا کند».
مظفر سالاری ادامه میدهد: «همیشه در زمان نگارش هم تلاش میکنم بهترین نتایج تحقیق را وارد داستان کنم. هر زمان هم که در نوشتن به بنبست میرسم به ائمه(ع) متوسل میشوم و از خودشان یاری میطلبم. اگر کمکهای خودشان نباشد رمان فاخر درباره آنها خلق نمیشود».
خبرنگار: زهرا زنگنه
۱۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲
کد خبر: 880082
سالها پس از تجربه موفق رمان «رؤیای نیمه شب»، در یکی از مراسمهای مربوط به کتاب «دعبل و زلفا» از طرف مؤسسه بهنشر از او خواسته میشود حالا که رمانی درباره امام رضا(ع) نوشته، داستانی درباره میوه دل ایشان یعنی حضرت جواد(ع) هم بنویسد.
نظر شما